یه باور غلط وجود داره که سفر به زابلستان خطرناکه ، ریشه این ماجرا هم برمی گرده به دهه شصت که هرچی فیلم می ساختن خلافکارهاش لباس بلوچی داشتن!
اما واقعیت اینه که اصیل ترین مردم توی این سرزمین زندگی می کنن و سفر به این جغرافیا تجربه نابی رو می سازه .
تغییر سوژه از تهران به زابل،گنجینه ایی از سوژه !
قرار بود درباره رادیو یه فیلم مستند بسازم . تمرکزم رو گذاشته بودم روی تاریخ راه اندازی رادیو در ایران و بر اساس تحقیقاتم رفتم سراغ قدیمی هاشون.حتی سکانس هایی رو هم فیلمبرداری کردم که شاخص ترینشون روزهای آخر زندگی رضا سجادی اولین گوینده ایی بود که افتتاح رادیو در کشور رو اعلام کرده بود.
یه روز یکی ا ز گزارشگرهای رادیو بهم گفت : توی مستندت جایی برای شنونده ها گذاشتی؟
گفتم : نه
گفت : من یه نفر می شناسم که زابل می شینه ، حتما باهاش یه تماس بگیر
زیاد این حرف رو جدی نگرفتم تا اینکه طبق روال سفرها رفته بودم سمت بیرجند تا بعدش برم چابهارکه یاد حرف اون گزارشگر افتادم . کمپر خوبیش اینه که دغدغه خواب و خوراک نداری برای همین بدون برنامه راهمو کج کردم سمت سیستان .
زابلستان گنجینه سوژه
واقعیتش اولش منم طبق همون باور غلط ، یه ذره نگران امنیت بودم ، ولی این برخورد و گفتگو با محلی ها همه چیز رو تغییر داد طوری که برای رسیدن به زابل عجله نداشتم که مثلا شب توی اون جاده نباشم و اتفاقا توی مسیر اینقدر سرگرم تماشا وگپ و گفت با مردم بودم که نصف شب به زابل رسیدم .
قرار من جلوی تنها ساختمان رادیوی محلی شهر بود . شب رو جلوی همون ساختمون با بچه هام خوابیدم و صبح سوژه سروکله اش پیدا شد.
اولین دیدار…
اولین بار لحظه ایی بود که از جلوی کمپرم رد شد . یه جوون لاغر اندام که در ظاهر هیچ جذابیتی نداشت ! توی احوالپرسی ، دقیق بیوگرافی کارم در رادیو رو بهم گفت . یه کم تعجب کردم اما جدی نگرفتم . قرار شد یه سر بریم خونه اش تا ببینم توی زندگی اش سوژه ای که مناسب فیلم ساختن باشه ، داره یا نه؟
یه خونه قدیمی با حداقل امکانات برای زندگی ! درباره فقر در سیستان و بلوچستان نیاز به هیچ تحقیقی نیست ، کافیه به هر طرف دستت رو دراز کنی و لمسش کنی . هر چی گشتم دور و برش چیزی جذبم نکرد ، غافل از اینکه هر چی هست توی وجود خودشه !
یه جوون که عاشق رادیو هست . تمام رادیوهای فارسی زبان دنیا رو می شناسه و گوش می کنه . تمام عوامل اثرگذار تمام رادیوهای کشور رو می شناسه با تاریخ تولدشون ! قصد داره با یه رادیویی در روز رادیو ازدواج کنه و حتما برای خواستگاری اش مریم نشیبا گوینده شب بخیر کوچولو ، پا پیش بذاره! برای اسم بچه هاشم بر اساس اسامی رادیوها برنامه ریزی کرده بود ! آوا ، پیام و …
هرچی جلوتر رفتم دیدم این آدم جنون رادیو رو داره و من برای ساخت مستندم چقدر درباره شنونده های رادیو غافل بودم.
ادامه پژوهش درباره تاریخ رادیو رو متوقف کردم و وقتم رو صرف شناخت سراج الدین موسوی کردم . من دو سفر دیگه به زابل رفتم و بعد با اطیمنان کامل درباره اش یه فیلم مستند ساختم .
عشق و پشتکار دو تا کلمه کلیشه ایی هستن که درباره شون زیاد شنیدیم و زیاد گفتن که اگه این دوتا رو توی زندگی داشته باشی پیشرفت می کنی به همین دلیل هم ما زیاد اونو جدی نمی گیریم و برای رسیدن به رویاهامون، دنبال راههای میانبر می گردیم . اما این جوون این دوتا مفهوم رو زندگی می کرد .
آقای هرتز…
مستند آقای هرتز اولین بار در جشنواره بین المللی سینما حقیقت به نمایش دراومد و بعد در جشن خانه سینما دوتا جایزه دریافت کرد. این مستند چندبار از شبکه مستند پخش شد.
شما میتونید از طریق لینک زیر این مستند رو تماشا کنید.ضمنا فراموش نکنید که همینجا میتونید نظرهای خودتون رو کامنت بذارید و با رادیو کمپر در ارتباط باشید.