دختر دریا

آناهیتا دختری که در دریا بزرگ شد!

بچه هایی که توی سفر بزرگ می شن چه تفاوتی با بچه های دیگه پیدا می کنن؟ حالا اگه جنس سفرهاشونم متفاوت باشه اونوقت چه اتفاقی می افته؟

در راه کست شماره دو سراغ آناهیتا جوادزاده رفتم .  دختری که از همون بدو تولد روی دریاهای آزاد، شیرش رو خورده ! اسباب بازی هاش هم  بیشتر با پسماند زباله های خشک درست می شده . چون زمان طولانی سفر اجازه نمی داده که به متریال های متنوع دسترسی داشته باشه. از طرفی به دلیل اینکه با آدمهای محدودی ارتباط داشته ، همبازی هاش همیشه از خودش بزرگتر بودن.

آناهیتا زیر نظر پدر و مادرش توی کشتی درس خونده و جالبه بدونین که هیچ مدرک عالی نداره!

 

با آدمهای خشکی نمی توانم ارتباط بگیرم

دختر دریا

آناهیتا نزدیک سی کشور رو از نزدیک دیده. اما همیشه  زندگی روی کشتی رو بیشتر دوست داره و جالبه بدونین که این دوست داشتن خانوادگیه !

اونا  از یه جایی به بعد مجبور می شن که توی خشکی زندگی کنن و از همون موقع چالش های آناهیتا با آدمهای خشکی شروع می شه. سختی ارتباط با ادمها باعث می شه که به جای گفتگوی مستقیم با مردم ، از زبان هنر استفاده کنه و برای این کار سراغ ایده عجیبی می ره. آناهیتا تصمیم می گیره تمام شکستگی های شهر رو ترمیم کنه.

 

سفر دختر دریا همچنان ادامه دارد

دختر دریا

آناهیتا هیچ آروم و قراری نداره و خودش رو برای سفرهای پیوسته داره آماده می کنه . اون باور داره که این بی قراری رو از تلاطم دریا داره. راه کست شماره دو رو گوش کنین و نظرتون رو برامون کامنت بذارین.

شما هم اگه تجربه متفاوتی از سفر دارین ، یا کسی رو می شناسین که تجربه عمیق از سفر داره ، بهمون معرفیش کنین

نظر شما چیه؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.